به گزارش راهبرد معاصر؛ پس از ورنون اسمیت اقتصاددان آمریکایی که در سال 2002 به همراه دانیل کانمن اقتصاددان رژیم صهیونیستی در زمینه اقتصاد تجربی(یا آزمایشگاهی) موفق به برنده شدن نوبل در زمینه اقتصاد شده بود این دومین نوبل در زمینه اقتصاد تجربی در طول دوره اعطای نوبل بود ولی اتفاق جالب توجه در نوبل های بیست سال گذشته حاکی از چرخش های بزرگ در مطالعات اقتصادی دارد، جریان رشته اقتصاد فراتر از آنچه در ایران تدریس میشود از برخی بنیان های خشک قرن گذشته فاصله گرفته و به سمت مسائل واقعی تر ملموس تر در دنیا رفته است، این همان مسیری است که پیشتر اقتصاددانان هترودکس(دگراندیش) بدان اذعان کرده بودند و این جریان ها به صورت جسته و گریخته به موارد متعددی از کاستی های اقتصاد متعارف اشاره کرده بودند
اقتصاد هترودکس چیست؟
واژه هترودکس در برابر ارتدوکس بر گروههایی اطلاق میگردد که نسبت به جریانات موجود انتقاداتی داشته و مدعی داشتن مکتب جداگانه برای تفسیر دنیا هستند در زمینه اقتصاد مکاتب گوناگونی از اقتصاد هترودکس وجود دارد که جریان های قوی ای همچون نهادگرایی و اقتصاددانان رفتاری را شامل میشوند، گروهی از دانشجویان فرانسوی اقتصاد در سال 2000 در نامهی سرگشادهی خویش برای تغییرات گسترده در برنامه درسی خود در رشته اقتصاد، چنین اظهار داشتند: «ما میخواهیم از دنیای خیالی رها شویم!» و نیز «ما دیگر نمیخواهیم این اقتصاد اوتیستی(درخود مانده) بر ما تحمیل گردد».[1]
به صورت تاریخی دانش اقتصاد در روزهای آغازین شکل گیری متشکل از آموزه های برخواسته از فلسفه اخلاق غربی بود، البته اخلاق در غرب نه به معنای دانش فضیلت ها که به معنای مجموعه معارفی که بایدها و نبایدها را در جامعه مشخص میکنند؛ از رفتار حاکمان و قوانین مسلط بر جامعه تا شیوه برخورد در خانواده، اما از دوره ای به بعد برخی جریانها برای پایان یافتن جدل های فلسفی بی انتها ریاضیات را وارد اقتصاد کرده و پسوند سیاسی را از اقتصاد سیاسی گرفتند؛ از این دوره علم اقتصاد بر این فرض استوار است که انسانها موجوداتی کاملاً خودخواه بوده و به صورت خودکار در پی حداکثر کردن لذت خود هستند و به همه محرکها به طریقهای قابل پیشبینی پاسخ میدهند. این مخلوق تئوریک، «انسان اقتصادی» یا «انسان عقلایی» نامیده میشود. این بدان معناست که زندگی انسان با تمام پیچیدگیهای آن را به گونهای سادهانگارانه تا جایی تنزل دهیم که با همانندسازیهای ریاضی متناسب باشد.[2]
در برابر این جریان اما مکاتب اقتصاد هترودکس به جنبه هایی از واقعیت پرداخته اند که اقتصاد متعارف آنها را نادیده میگیرد؛ جریانات پست کینزینیسم در موارد مختلفی نظیر نقش دولت در اقتصاد، نهادگرایی(قدیمی) در مسائل متعددی نظیر مردم شناسی، اقتصاد فمینیستی در پررنگ شدن مسئله جنسیت در اقتصاد، اقتصاد اجتماعی با تمایز در سطوح تحلیل اقتصاد محلی و منطقه ای، اقتصاد سیاسی در بسط مبادی اندیشه ای دانش اقتصاد، اقتصاد مارکسی در فهم عواقب کالاانگاری و طبقاتی شدن در اقتصاد متعارف و اقتصاد اتریشی در بسط فهم از مسئله اطلاعات، اقتصاد رفتاری در نقد رویکردهای عقلایی در دانش کلاسیک اقتصادی همه گوشه هایی از نقصانهای بزرگ دانش اقتصاد را نشان دادند. در واقع اقتصاد و دانش اقتصاد آنی نیست که هم اکنون توسط جریان های رسمی آموزشی در اقتصاد معرفی میشود بلکه برای فهم اقتصاد جوامع بایستی به طیف وسیعی از دانش متعارف و نامتعارف اقتصادی مسلط بود. در واقع دانش اقتصاد طی سالیان اخیر علاوه بر تکیه بر معارف پیشین خود علاقه دارد تا سطح توضیح دهندگی خود را با دربرگرفتن جریان های هترودکس افزایش دهد.
نوبل امسال چه نکته جدیدی داشت؟
مصطفی نصر اصفهانی اقتصاددان رفتاری در رابطه با نوبل امسال میگوید: «جوایز نوبل اقتصاد در این سالهای اخیر نشان میدهد که آینده از آن نسلی از علم اقتصاد است که متفاوت از نسل اول است. ️در نسل اول، اقتصاددان از پشت میز دفترش اقدام به تحلیل اقتصادی کرده و بر اساس آن تجویز سیاستی میکرد. ️نمونه بارز و حالت افراطی این نوع سیاستگذاری از پشت میز را میتوان در رهیافت مکتب اتریشی اقتصاد مشاهده کرد. (البته آموزههای این مکتب بسیار ارزشمندند و نباید از کنار آنها سهلانگارانه عبور کرد) ️اما در نسل آتی علم اقتصاد «تجربه» و «آزمایش»(میدانی و آزمایشگاهی) نقش اصلی را بازی میکنند. ️در نسل آتی علم اقتصاد هوش مصنوعی و کامپیوتر جایگزین هوش بشری و محاسبات ریاضیات(Calculus) خواهد شد. ️در نسل آتی دانش اقتصاد بحثهای بیسروته و پایانناپذیری مثل «دولت مفید است یا مضر؟» وجود نخواهد داشت که مارکسیستها و لیبرالها بخواهند برای ترویج مواضعشان یقه پاره کنند و از انواع روشهای «اقناع روانی» (بجای استدلال و مشاهده) برای به زانو درآوردن منتقدانشان استفاده کنند!»
اقتصاد تجربی استفاده از روش های آزمایشی برای بررسی سوالات اقتصادی است. داده های جمع آوری شده در آزمایشات برای برآورد اندازه اثر(یا اثر مقیاس)، آزمودن اعتبار نظریه های اقتصادی و روشن کردن مکانیسم های بازار استفاده می شوند. آزمایش ها برای کمک به درک چگونگی و چرایی بازارها و سایر سیستمهای مبادله ای مانند عملکرد آنها استفاده می شود. اقتصاد تجربی نیز برای درک نهادها و قانون گسترش یافته است (قانون تجربی و اقتصاد)
واماندگی آموزش اقتصاد در ایران
نوبل امسال و توجه زیاد جریان آموزشی دنیا در اقتصاد همه نشان از چرخش آموزش اقتصاد در دنیا به سمت جریان های ناشناخته تر و دگراندیشنانه تر است، همین نشان دهنده این نکته مهم است که اقتصاد دیگر آن دانش دگم سابق نیست بلکه گوش شنواتری پیدا کرده است و به دانشجویانش امکان آزاداندیشی بیشتری را میدهد، در ایران اما آموزش اقتصاد هنوز در معارف غیرواقعی و انتزاعی و خشک سی سال پیش مانده است، اساتید اقتصاد البته در این میان بی تاثیر نبوده اند، عدم استفاده از منابع به روز، تعصب بیجا و جاهلانه بر برخی مکاتب از جمله آسیب هایی بوده است که دانشکده های اقتصاد با آن رویرو هستند، هنوز اگر حرف غیرریاضی در دانشکده اقتصاد بزنید بیسواد محسوب میشوید، دانشکده های اقتصاد ایران این نکته را هنوز نیاموخته اند که اولا اقتصاد در تعامل با واقعیت ها رشد میکند و تعامل با واقعیت یعنی برخورد عالمانه با یک مسئله روز جامعه، شاید به همین خاطر است که دانشکده های اقتصاد هنوز که هنوز است نتوانسته اند به پاسخ درخوری از سوال مقام معظم رهبری مبنی بر ناکارآمدی سیاست های تامین مالی اشتغال دست پیدا کنند.
[1] ماهنامه سوره اندیشه
[2] همان